ترجمه مقاله

بچشک

لغت‌نامه دهخدا

بچشک . [ ب ِ چ ِ ] (اِ) بزشک . طبیب . پزشک . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). حکیم . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). آنکه علاج بدن و جان کند. || گیاه فروش . (آنندراج ). و رجوع به پزشک شود.
ترجمه مقاله