ترجمه مقاله

بچک

لغت‌نامه دهخدا

بچک . [ ب َ چ َ ] (اِ) هر آلت برنده . (ناظم الاطباء). || نام اسلحه ای باشد غیرمعلوم . (برهان قاطع) (آنندراج ). نوعی سلاح . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 172). یک نوع سلاح . (ناظم الاطباء). قسمی اسلحه که ترکان استعمال میکرده اند. (فرهنگ نظام ). احتمالاً باید صورتی باشد از بچاق بمعنی چاقو :
ترکی مکن به کشتن من برمکش بچک .

سوزنی .


من خلیلم تو پسر پیش بچک
سر بنه انی ارانی اذبحک .

مولوی .


ترجمه مقاله