ترجمه مقاله

بچ

لغت‌نامه دهخدا

بچ . [ ب َ ] (اِ) در اصطلاح محلی کوهستان های کرمان بجای بچه بکار میرود اعم از حیوانات و حشره و انسان . مثل : مگسها بچ دادند؛ یعنی زنبوران عسل بچه پراندند.
ترجمه مقاله