ترجمه مقاله

بکارآمد

لغت‌نامه دهخدا

بکارآمد. [ ب ِ م َ ] (ن مف مرکب مرخم ) کاردان و کارکن . (ناظم الاطباء). رجوع به کارآمد شود. || درست و سزاوار. (از ناظم الاطباء). || آنچه بکار آید. (آنندراج ).
ترجمه مقاله