بکتاش
لغتنامه دهخدا
بکتاش . [ ب َ ] (ترکی ، اِ)بزرگ ایل و طایفه . (انجمن آرا). || هریک از خادمان یک امیر. (فرهنگ فارسی معین ) :
چه خوش گفت بکتاش با خیل تاش
چو دشمن خراشیدی ایمن مباش .
و رجوع به بگتاش شود.
چه خوش گفت بکتاش با خیل تاش
چو دشمن خراشیدی ایمن مباش .
سعدی (از انجمن آرا).
و رجوع به بگتاش شود.