ترجمه مقاله

بکرایی

لغت‌نامه دهخدا

بکرایی . [ ب َ ] (اِ) بکراهی . بکرهی . نام میوه ایست میان نارنج و لیمو لیکن از نارنج کوچکتر و از لیمو بزرگتر میباشد و شیرین هم هست و آن در ولایت ایگ و شبانکاره بسیار است . (برهان ). هزوارش بکرا پهلوی ترک بمعنی گیاهان و میوه ٔ شیرین تره میوه ٔ شبیه به لیموی شیرین و تلخ مزه . (ناظم الاطباء) (از رشیدی ) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی بکروی است . (جهانگیری ). توسرخ . (فرهنگ فارسی معین ).نام میوه ایست میانه ٔ نارنج و لیموشیرین است در فارس خاصه در ولایت ایگ که ایج معرب آنست و شبانکاره که ولایتی است معروف ، بسیار بهم رسد و آن را بکرهی نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از سروری ) (از رشیدی ).
ترجمه مقاله