ترجمه مقاله

بیحضور شدن

لغت‌نامه دهخدا

بیحضور شدن . [ ح ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بیمار شدن . (غیاث ) (آنندراج ) :
یار عاشق شده ست درمان چیست
عیسی آنجا که بیحضور شود.

شفایی (از آنندراج ).


|| بی نماز شدن . (غیاث ) (آنندراج ). || مضطرب و آزرده شدن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله