بیدادکشیلغتنامه دهخدابیدادکشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) تحمل ظلم . (یادداشت مؤلف ) : خواری خلل درونی آردبیدادکشی زبونی آرد.نظامی .