ترجمه مقاله

بیداد

لغت‌نامه دهخدا

بیداد. (اِخ ) نام شهری است از ترکستان و پادشاه آن شهر کافور نام جادویی بوده آدمیخوار. رستم او را گرفت و کشت و آن شهر را مفتوح ساخت . (برهان ) (آنندراج ). نام شهری در ترکستان .(ناظم الاطباء). نام شهری بود از ترکستان و حصاری بود محکم که کافور نامی جادوی بدخوی آدمی خوار مردم آزاردر آن مستولی بود و رستم زال بدانجا رسیده او را گرفته کشت و شهر و قلعه را مفتوح ساخت . (انجمن آرا):
دژی بود، از مردم آباد بود
کجا نام آن شهر بیداد بود.

فردوسی .


ترجمه مقاله