ترجمه مقاله

بیدر

لغت‌نامه دهخدا

بیدر. [ دَ ] (اِخ ) نام ولایتی بوده در هند که دارالملک دکن حساب میشده . احمدشاه بهمنی بنام خود احمدآباد ساخته دارالملک کرد و او را ولی مینامیدند و بدرویشان اخلاص و ارادت میورزیده خاصه با سید نورالدین نعمةاﷲ ولی که در کرمان میزیسته و آثار مرقد و بارگاه ماهان از جانب احمد شاه برپا شده و کتاب جوگ را نیز بحکم احمد شاه نظام الدین پانی پتی بزبان پارسی ترجمه کرده پس از دوازده سال در 838 هَ . ق . درگذشته است . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام شهری در ملک دکن . (غیاث ). یکی از شهرهای قدیمی هند است که نخستین بار در سال 1322م . بدست مسلمانان افتاد و بهمنیان (1429 م ) در آن حکومت میکردند و بعد از آن بدست خاندان برید شاهی افتاد و در این شهر آثار برجسته ای از این دو خاندان که بر عظمت و شکوه آنها دلالت میکند موجود است از جمله رنگین محل . (از دائرةالمعارف اسلامی ). نام مرکز بخش بیدر جنوب قسمت مرکزی هند در ناحیه ٔ دکن در حدود 132 کیلومتری شمال غربی حیدرآباد و دارای 20514 تن سکنه است . در 722 هَ . ق . الغخان (بعداً محمدبن تغلق ) آنراگرفت و در 748 هَ . ق . پس از نبرد خونینی ، ظفرخان (بعداً علاءالدین حسن بهمن شاه ، مؤسس سلسله ٔ بهمنیه )آنرا تصرف کرد. وی قلمرو خود را بچهار ایالت تقسیم نمود و بیدر یکی از آنها بود. شهاب الدین احمد اول پایتخت خود را از گلبرگه به بیدر منتقل کرد و آنجا را محمدآباد نامید. در دوره ٔ سلاطین بهمنی ، بیدر در زمان وزارت محمود گاوان (866-886 هَ . ق .) به اوج رونق خود رسید و سپس بدست برید شاهیه افتاد. در 1028 هَ . ق . ابراهیم عادلشاه پادشاه بیجاپور آنرا گرفت و اورنگ زیب آنرا به امپراطوری مغول ملحق کرد (1066 هَ . ق .) در 1137 هَ . ق . بدست نظام الملک آصف جاه افتاد. آثار فراوان از دوره ٔ بهمنیه و برید شاهیه دارد و ظروف فلزی بیدری معروف است . (از دائرة المعارف فارسی ).
ترجمه مقاله