ترجمه مقاله

بیدوند

لغت‌نامه دهخدا

بیدوند. [وَ ] (اِ مرکب ) نام دارویی است که آنرا شادنه گویندو بجهت داروی چشم بکار برند. (برهان ). نام دارویی است که آنرا شادنه گویند. (از رشیدی ) (جهانگیری ). نام داروئی است که آنرا شاهدانه نیز گویند. (انجمن آرا)(آنندراج ). یکنوع سنگی دوائی که شادانه نیز گویند. (ناظم الاطباء). شادنه . شادنج . شاذنج . شاذنه . حجر هندی . حجرالدم . حجرالطور. رجوع به مترادفات کلمه شود.
ترجمه مقاله