ترجمه مقاله

بیرون سرا

لغت‌نامه دهخدا

بیرون سرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) برون سرا. بیرون سرای . || زری که در غیر ضرابخانه سکه شده باشد. (از برهان ) (از جهانگیری )(از رشیدی ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). آن رابیرونی نیز گویند. (آنندراج ). برون سرا :
به اول سینه با من همچو سیم پاک بنمودی
به آخرامتحان کردم زر بیرون سرا بودی .

نزاری .


رجوع به برون سرا شود.
ترجمه مقاله