ترجمه مقاله

بیشتری

لغت‌نامه دهخدا

بیشتری . [ ت َ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) منسوب به بیشتر.(ناظم الاطباء). بیشترین قسمت . قسمت عمده . اکثر. اغلب : لقد حق القول علی اکثرهم (قرآن 7/36)؛ و بیشتری از ایشان هرآینه که واجب شده است آتش بر ایشان . (تفسیر کمبریج ). و سرهنگان بیشتری با وی رفتند.(تاریخ سیستان ). هشتم باعث آن بود که چون قرآن و اخبار و لغت و تصریف و نحو می بایست و بیشتری خلق از معانی آن بهره نتوانستند گرفت . (تذکرةالاولیاء عطار).
ترجمه مقاله