ترجمه مقاله

بیفسردن

لغت‌نامه دهخدا

بیفسردن . [ ی َ س ُ دَ ] (مص ) افسردن . جموس . جمد. جمود. (تاج المصادر بیهقی ). جمد. (دهار). انجماد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به افسردن شود.
ترجمه مقاله