ترجمه مقاله

بیلک

لغت‌نامه دهخدا

بیلک . [ب َ ل َ ] (مغولی ، اِ) منشور پادشاهان . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). منشور. (رشیدی ) (اوبهی ). منشور و فرمان پادشاه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ). بیله . (برهان ) : قسم سوم در بیان سیر اخلاق پسندیده ٔ او [ هولاکوخان ] و بیلکها و مثلها وحکمهای نیکو که گفته و فرموده . (جامع التواریخ رشیدی ). و رجوع به بیله شود. || قباله ٔ خانه وباغ و امثال آن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). قباله ٔ املاک . (ناظم الاطباء). قباله . و آن را ترزده و چک نیز نامند. (جهانگیری ). قباله . (اوبهی ) (رشیدی ). بیله . (برهان ) (از فرهنگ شعوری ). رجوع به بیله شود.
ترجمه مقاله