بینی پاک کردن
لغتنامه دهخدا
بینی پاک کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بینی افشاندن . بینی گرفتن . آب بینی خود را بدستمال و غیره زدودن . امتخاط. تمخط. مخط. (تاج المصادر بیهقی ).
- امثال :
بینی پاک کن پس حدیث ما کن . (از اسرارالتوحید).
- امثال :
بینی پاک کن پس حدیث ما کن . (از اسرارالتوحید).