ترجمه مقاله

بی حق

لغت‌نامه دهخدا

بی حق . [ ح َ / ح َق ق ] (ص مرکب ) حق ناشناس :
این چنین سنگدل و بی حق و بی حرمت جفت
شاه مسعود مبیناد و مَیُفتاد از راه .

منوچهری .


ترجمه مقاله