ترجمه مقاله

بی آبرویی

لغت‌نامه دهخدا

بی آبرویی . (حامص مرکب ) رسوایی و بی شرفی و بی اعتباری . (ناظم الاطباء).
- بی آبرویی کردن ؛ دست بکارهایی زدن که موجب رسوایی شود :
یکی کرده بی آبرویی بسی
چه غم دارد از آبروی کسی .

سعدی .


که من بعد بی آبرویی مکن
ادب نیست پیش بزرگان سخن .

سعدی .


|| حماقت و گولی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله