بی زیانی
لغتنامه دهخدا
بی زیانی .(حامص مرکب ) بی ضرری . بی گزندی . بی آسیبی :
گر از اخترم بی زیانی بود
شما را ز من شادمانی بود.
گر ایزد مرا زندگانی دهد
وز آن اختران بی زیانی دهد.
گر از اخترم بی زیانی بود
شما را ز من شادمانی بود.
فردوسی .
گر ایزد مرا زندگانی دهد
وز آن اختران بی زیانی دهد.
فردوسی .