ترجمه مقاله

بی شعور

لغت‌نامه دهخدا

بی شعور. [ ش ُ ] (ص مرکب ) نادان و احمق . (آنندراج ). نادان . بی عقل . بی ادراک . (ناظم الاطباء). رجوع به شعور شود.
ترجمه مقاله