بی شوخیلغتنامه دهخدابی شوخی . (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: بی + شوخی ) بی مزاح . جداً. (یادداشت مؤلف ): این سخن بیشوخی می گویم ؛ بجد می گویم . از سر هزل نمی گویم .