بی فر
لغتنامه دهخدا
بی فر. [ ف َ / ف َ رر ] (ص مرکب ) (از: بی + فر) فاقد فر. مقابل بافر. مقابل فره مند :
سخنگوی بی فر و بی هوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت .
رجوع به فر شود.
سخنگوی بی فر و بی هوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت .
فردوسی .
رجوع به فر شود.