بی قانون
لغتنامه دهخدا
بی قانون . (ص مرکب ) (از: بی + قانون ) بدون قانون . فاقد قانون . || خارج آهنگ :
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازاین افسانه بی قانون نخواهد شد.
رجوع به قانون شود.
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازاین افسانه بی قانون نخواهد شد.
حافظ.
رجوع به قانون شود.