ترجمه مقاله

بی پروا

لغت‌نامه دهخدا

بی پروا. [ پ َرْ ] (ص مرکب ) دلیر. شجاع . ناترس :
داد ما آن شوخ بی پروا نداد
بس که بی پرواست داد ما نداد.

؟


|| غافل . بی توجه . رجوع به پروا شود.
ترجمه مقاله