ترجمه مقاله

بی گدار

لغت‌نامه دهخدا

بی گدار. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + گدار = معبر) بی معبر.
- بی گدار به آب زدن ؛ احتیاط نکردن . بی پروا به کاری پرداختن . رجوع به گدار شود.
ترجمه مقاله