ترجمه مقاله

تاب تاب

لغت‌نامه دهخدا

تاب تاب . (نف مرکب ) پرتوافکن ، نورافشاننده :
ای عوض آفتاب روز و شبان تاب تاب
تو بمثل چون عقاب حاسد ملعونت خاد.

منوچهری .


ترجمه مقاله