ترجمه مقاله

تاب دیده

لغت‌نامه دهخدا

تاب دیده . [دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بریان . سوخته :
پریشان شد چو مرغ تاب دیده
که بود آن سهم را در خواب دیده .

نظامی .


ترجمه مقاله