ترجمه مقاله

تاج الدین

لغت‌نامه دهخدا

تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) یلدوز ، یکی از غلامان معزالدین محمد سام غوری است که بعد از کشته شدن معزالدین محمد پادشاهی غزنین بوی رسید و مدت نه سال پادشاهی کرد: آمدن تاج الدین ایلدوز (صحیح یلدوز است ) به سیستان و نصیرالدین حسن و خراب کردن و خلاف کردن با یکدیگر و بازگشتن بسوی خراسان بسال ششصد ودو... (تاریخ سیستان چ بهار ص 392). در قاموس الاعلام ترکی نام وی چنین آمده است : تاج الدین یلدز یکی از سلاطین غزنه است . وی از غلامان شهاب الدین غوری بوده و به سال 602 هَ . ق . پس از وفات مولای خود تخت و تاج کشور غور را تصاحب کرد و مدت مدیدی با قطب الدین آی بک پادشاه دهلی زد و خورد داشت و بعد از وفات وی بهندوستان لشکر کشید، در نتیجه شمس الدین التمش (التتمش ) ویرا مغلوب و اسیر ساخت . او در این اسارت فوت کرد و احتمال میدهند که مرگ تاج الدین بر اثر مسمومیت بوده است . خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال وی آرد:
ارباب اخبار آورده اند که سلطان شهاب الدین محمدبن سام بخریدن غلامان ترک و تربیت کردن ایشان شعفی تمام داشت و بنابر آنکه او را بغیر از یک دختر فرزندی نبوده روزی یکی از مقربان جرأت نموده معروض گردانید که چه بودی سلطان را بخشنده بی منت پسران عنایت فرمودی تا بعد از حلول واقعه ٔ ناگزیر، صاحب افسر و سریر گشتند. سلطان جواب داد که اگر چه پادشاهان را چند فرزند معدود می باشد مرا چندین هزار فرزند است که بعد از فوت من ممالک را بنام من نگاه خواهند داشت و عاقبت چنان شد که بر لفظ مبارک آن پادشاه عالی جاه گذشته بود و یکی از جمله غلامان سلطان شهاب الدین که مالک تاج و نگین گشت تاج الدین یلدز است و سلطان شهاب الدین او را در صغر سن خرید و چون آثار اقبال از ناصیه ٔ احوال او لایح گردید حکومت بلاد کرمان و شیروان که در حدود آب سند است باو ارزانی داشت و پس از شهادت سلطان شهاب الدین و رسیدن نعش او بغزنین علاءالدین محمد و جلال الدین علی ابناء سلطان بهاءالدین سام بنابر استدعای امرا و اعیان از بامیان بدان بلده خرامیدند و خزاین سلطان معزالدین را متصرف شده علاءالدین محمد که برادر بزرگتر بود بر تخت سلطنت سلطان محمد صعود نمود و متروکات سلطان شهاب الدین میان برادران تقسیم یافت ... چون روزی چند از حکومت ملک علاءالدین محمد در گذشت مؤید الملک وزیر باتفاق طایفه ای از امراء ترک بمتابعت ملک علاءالدین داده عریضه ای نزد تاج الدین یلدز فرستادند و اظهار اطاعت و انقیاد کرده استدعای حضور نمودند و یلدز با سپاه موفور متوجه تختگاه سلطان مغفور گشته ملک علاءالدین محمد او را استقبال فرمود و بعد از وقوع قتال با طایفه ای از امرا و اقربا گرفتار شد و تاج الدین طریق مروت مسلوک داشته تمامی آن جماعت را اجازه داده تا ببامیان رفتند و بغزنین در آمده مالک تاج و نگین گشت و چون علاءالدین محمد دربامیان به برادر پیوست ، ملک جلال الدین علی با جمعی کثیر از شیران بیشه ٔ یکدلی عزم رزم یلدز جزم کرده روی بغزنین آورد و... تاب مقاومت آن سپاه نیاورده بکرمان رفت و جلال الدین علی کرت دیگرسلطنت دارالملک محمود سبکتکین را بعلاءالدین محمد گذاشته رایت مراجعت بصوب بامیان برافراشت و علاءالدین طایفه ای از امراء غور را باستیصال تاج الدین مامور گردانیده ، یلدز یکی از ارکان دولت خود را باستیصال فرستاد و ایلغار کرده بیک ناگاه بسروقت غوریان رسید و جمعی کثیر از ایشان را بتیغ کین بگذرانید و چون تاج الدین بشارت فتح استماع نمود با بقیه ٔ لشکر ظفر قرین بظاهر غزنین شتافت و علاءالدین متحصن شده مدت محاصره چهار ماه امتداد یافت . بعد از آن کرت دیگر جلال الدین علی بمدد برادر متوجه گشت و تاج الدین یلدز سر راه بروی گرفت و جلال الدین علی مغلوب شده بدست یکی از لشکریان یلدز افتاد و یلدز او را بپای حصار غزنین برده علأالدین چون حال بر آن منوال دید امان طلبیده بیرون آمدو تاج الدین یلدز روزی چند برادران را محبوس داشته آخر الامررخصت داد تا ببامیان رفتند. آنگاه تاج الدین باستقلال متصدی سرانجام مهام ملک و مال شده طریقه ٔ عدل و انصاف پیش گرفت و پس از چند گاه میان او و حاکم دهلی قطب الدین ایبک در حدود پنجاب آتش محاربه التهاب یافت و نسیم ظفر بر پرچم علم قطب الدین وزید. تاج الدین بجانب کرمان گریخت و ایبک مدت چهل روز در غزنین بعیش و طرب گذرانیده از راه سنگ سوراخ به هندوستان بازگشت و ماهچه ٔ رایت یلدز بار دیگر از افق دارالملک غزنین طالع شده بتدارک اختلال احوال ملک و مال اشتغال نمود، آنگاه لشکر به سیستان کشید و میان او و ملک سیستان تاج الدین حرب صلح به وقوع انجامید و یلدز به جانب غزنین مراجعت کرده در اثناء راه ملک نصیرالدین حسین میرشکار، سلوک طریق خلاف آشکار ساخت و بین الجانبین غبار پیکار ارتفاع یافته ملک نصیرالدین بطرف خوارزم گریخت و بعد از مدتی بغزنین باز آمده دست نیاز در دامن لطف و مرحمت یلدز آویخت و تاج الدین رقم عفو بر جریده ٔ جریمه ٔ او کشید و مقارن آن حال سلطان محمد خوارزمشاه از طرف طخارستان به جانب غزنین ایلغار کرده مغاقصة بحدود آن مملکت در آمد و تاج الدین از مقاومت عاجز گشته از راه سنگ سوراخ متوجه هندوستان شد و در آن سفر امراء ترک متفق شده نصیرالدین حسین را با مؤید الملک وزیر بقتل رسانیدند و تاج الدین یلدز در سنه ٔاثناعشر و ستمائه در نواحی بهار با سلطان شمس الدین التمش (التتمش ) که در آن وقت فرمانفرمای دهلی بود جنگ صعب روی نمود و کوکب دولت یلدز بمغرب فنا غروب کرده گرفتار گشت و سلطان شمس الدین او را بخطه ٔ بداون ارسال داشت و آن جا روز حیاتش بشام ممات تبدیل یافت . مدت سلطنت ملک یلدز نه سال بود... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 609 و 611) و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 150 - 374 - 376 - 378 و طبقات ناصری و حاشیه ٔ 3 تاریخ سیستان چ بهار ص 392 و لباب الالباب عوفی چ برون ج 1 صص 114 - 136 - 252 و تاریخ جهانگشای ج 2 ص 62 و 85و تاریخ غازان ص 56 و ذیل جامع التواریخ رشیدی چ بیانی ص 25 و 30 و 31 و 34 شود.
ترجمه مقاله