ترجمه مقاله

تاج العارفین

لغت‌نامه دهخدا

تاج العارفین . [جُل ْ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن امین الدین . مؤلف سلافة العصر آرد: دریای بیکران علم است و وادی بی پایان فضل در علم و دانش مقامی بلند یافت و عرفان او بر حقیقت دلیلی روشن است پدرش مفتی حنفیه و قطب شریعت بوده .پسر وی در دامنش تربیت یافت و بهترین زیور کمال را حائز گشت او را ادبی فراوان است . و از اشعار اوست :
اذکرت ربعاً من امیمة اقفرا
فارسلت دمعاً ذاشعاع احمرا
ام شاقک الغادون عنک سجرة
لما سروا و تیموا ام القری
زموا المطی واعنقوافی سیرهم
لله دمعی خلفهم یا ماجری
ماقطرت للسیر احمال لهم
الا و دمعی فی الرکاب تقطرا
فکان ظهر البید بطن صحیفة
و قطار هم فیه تحاکی الاسطرا
و کانها بهوادج قد رفعت
سفن و دمع العین یحکی الابحرا
رحلوا و ما عاجوا علی مضناهم
واها لحظی کیف کنت مؤخرا
ان کان جسمی فی الدیار مخلفاً
فالقلب معهم حیث قالوا هجرا
اظهرت صبری عنهم متجلداً
و کتمت وجدی فیهم مستبشرا
غدا العذول یقول لی من بعدهم
باد هواک صبرت ام لم تصبرا
و از اوست :
وحق من کوّن الاشیاء تکوینا
نارالمحبة فی الاحشاء تکوینا
و کلماهب من نجد نسیم صبا
ازمة الشوق للاحباب تلوینا
و کلما سار رکب لم نسرمعه
اجری الدموع دماء من اماقینا
هیهات نسلو و مانسلو محبتهم
و لو ارونا من الهجران تلوینا
ساروا فراح فؤادی سائراً معهم
یقفو الرکائب فی اثر المحبینا
جسمی بمصر و قلبی بالحجاز یری
من صدق حب و ود حکما فینا
سقیاً لایامنا ما کان اطیبها
بالرقمتین و ما احلی لیالینا.
(سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر صص 412 - 413).
ترجمه مقاله