ترجمه مقاله

تاج الشعرا

لغت‌نامه دهخدا

تاج الشعرا. [ جُش ْ ش ُ ع َ ] (اِخ ) حمید الدین دهستانی . عوفی در لباب الالباب آرد: الاجل حمیدالدین تاج الشعراء دهستانی ، حمید که طبعی داشت چون آب و آتش و شعری چون بوستان جنان خوش . از بزرگی شنیدم که از او نقل کرده می گوید:
بزرگوارا آنی که بی عنایت تو
زاهل فضل و هنر کس بنام و نان نرسد
به پیش رای رفیع تو بر زمین کس را
حدیث رفعت خورشید آسمان نرسد
بنزد طبع گهر بار و کف زر بخشت
زمانه را سخن بحر و لاف کان نرسد
بدان خدای که بی حکمت و ارادت او
بدی و نیکی هرگز به انس و جان نرسد
که هیچ دم نزند در هوای تو دل من
کزآن نسیم وفای توام بجان نرسد
نیازمندی خدمت بغایتی برسید
که وهم خلق دواسپه بگرد آن نرسد
بدیگران چو خطاب تو می رسد هر وقت
چرا به من که نیم کم ز دیگران نرسد.
(لباب الالباب چ اوقاف کیپ ج 2 ص 355). رجوع به دهستانی شود.
ترجمه مقاله