ترجمه مقاله

تاج خان

لغت‌نامه دهخدا

تاج خان . (اِخ ) از امرای دربار عادل شاه . مؤلف تاریخ شاهی در ترجمه ٔاحوال ممریز خان عادلشاه آرد: ... روزی در هنگام بار عام که عادل شاه نیامده بود همه ٔ امرای دربار عام نشسته بودند حرف از هر جا در میان میرفت ابراهیم خان که خواهر عادل شاه در خانه ٔ او بود در آمد همه ٔ امرابتعظیم او برخاستند، تاج خان که از امرای کبار بود وصاحب شمشیر و دلاور بر جای خود ماند، ابراهیم خان رنجید و نقاضت او در دل داشت ، چون چند روز بر این برآمد، روزی تاج خان بسلام عادل شاه میرفت ، ابری تیره بود، درون ارگ که جایی تاریک بود نظام خان نامی افغان شمشیر بر تاج خان انداخت ، اما زخم کاری نیامد، در آن غول ِمردم ، او بدر رفت ، تاج خان این معنی بتحریک ابراهیم و عادل شاه دانست ، بعد یک هفته که بزخم او التیامی پیدا آمد روزی سامان خود و سپاه نموده از گوالیر بر آمد و روی بطرف بنگاله نهاد، بعد دو ساعت خبر بعادل شاه رسید فوجی گران بدنبال او فرستاد چنانکه جنگ عظیم شد، بزور بازوی شمشیربدر رفت ، سپاه شاهی برگشته آمد، بعد از آن تاج خان نزد احمدخان که والی جونپور بود و باو خویشی داشت رفت ، عادل شاه فرمان صادر کرد که تاج خان را تسلی نموده فرستد، که این کار از من نشده است ، از دشمن او بوقوع آمده ، چندانکه احمدخان تسلی نمود، تاج خان به آمدن راضی نشد و از آنجا متوجه بنگاله گشت ... (تاریخ شاهی یا تاریخ سلاطین افاغنه ص 290).
ترجمه مقاله