ترجمه مقاله

تارا

لغت‌نامه دهخدا

تارا. (اِ) ستاره . (انجمن آرا)(آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). به عربی کوکب خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) :
طلوع موکب سعدش خلایق را کند روشن
فروغ طلعت عدلش بسوزد نحس تارا را.

عیشی شوشتری (آنندراج ).


ترجمه مقاله