ترجمه مقاله

تارات

لغت‌نامه دهخدا

تارات . (ع اِ) ج ِ تارة. (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (المنجد). ج ِ تاره ،و این عربی است . (فرهنگ رشیدی ). کرات و مرات . (رشیدی ). چند مرتبه و دفعات . (فرهنگ نظام ). مؤلف فرهنگ رشیدی آرد: تارات ... بمعنی تاراج شاهدی نیافتم و شعر خاقانی مناسب معنی اول است نه بمعنی تاراج چنانکه جهانگیری گمان برده - انتهی . در جهانگیری بمعنی تاخت وتاراج آورده و شعر خاقانی را مؤید کرده که در منقبت تربت مطهر شحنة النجف امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه التحیة و الصلاة و السلام عرض کرده :
زآن نافه که آهو آورد بر
خاک اسداللَّه است بهتر
بر تربت پاکش از کرامات
تاتار همی رود بتارات
یعنی بکرات و مرات ، و جمع تارة است و عربی است و تارات بمعنی تاراج نیامده و شاهدی ندارد و معنی بیت خاقانی اکنون بهتر است که تاتار که معدن مشک است برای اکتساب بوی تربت مقدس آن حضرت مکرر به آنجا میرود، و تاتار چگونه آن تربت را تاراج تواند؟ (انجمن آرا) (آنندراج ). مؤلف فرهنگ نظام سه بیت از خاقانی را که فرهنگ جهانگیری برای شاهد مثال تاراج ذکر کرده است بعنوان شاهد مثال برای معنی دفعات آرد و اضافه کند: جهانگیری تارات را مبدل تاراج نوشته و اشعار مذکور خاقانی را هم سند آورده لیکن رشیدی به او اعتراض کرده لفظمذکور را عربی و جمع تارة دانسته و معنی شعر را هم مناسب با تاراج ندانسته . مؤلف انجمن آرای ناصری مقصود رشیدی را تشریح کرده که اگر معنی تارات ، تاراج باشد جسارت به تربت مقدس حضرت امیرالمؤمنین (ع ) میشودکه تاتار آنجا برای غارت بروند اما اگر لفظ «به » رابمعنی «برای » نگیریم بلکه بمعنی صله باشد آن اعتراض دفع میشود و معنی این خواهد بود که بر سر خاک آن حضرت تاتار غارت کرده میشوند (یعنی بقدری بوی مشک از آن خاک می آید که مثل اینست که تاتار غارت شده است ) - انتهی .
ترجمه مقاله