ترجمه مقاله

تاربام

لغت‌نامه دهخدا

تاربام . (اِمرکب ) صبح نخست ، صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد. صبحی که هنوز تاریکی بر روشنی غلبه دارد. تاریک روشن . گرگ و میش . هوای صبح پس از دمیدن سپیده :
سپیده دم که وقت تاربام است
نبید راوقی رسم کرام است .
؟ (از شمس قیس در المعجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 201).
این بیت از منوچهری است . رجوع بدیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ص 174 شود
ترجمه مقاله