ترجمه مقاله

تار و تور

لغت‌نامه دهخدا

تار و تور. [ رُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) سخت تیره و تاریک . (جهانگیری ). بسیار تیره و تاریک . (برهان ). تاریک و تیره و بسیار تاریک . (آنندراج ) (انجمن آرا). سخت تاریک . (فرهنگ رشیدی ) :
بمیدان چنین گفت بهرام گور
که اکنون که شد روز ما تار و تور...

فردوسی .


|| ریزه باشد. (جهانگیری ). ریزه ریزه و ذره ذره را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
ترجمه مقاله