ترجمه مقاله

تازه دم

لغت‌نامه دهخدا

تازه دم . [ زَ / زِ دَ ] (ص مرکب ) تازه نفس و با قوت و طاقت . (ناظم الاطباء). کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده است . (فرهنگ نظام ). || چای و غیره که تازه دم شده . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله