ترجمه مقاله

تاشکل

لغت‌نامه دهخدا

تاشکل .[ ک ِ ] (اِ) آژخ . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). آزخ را گویند و آن دانه های سخت باشد که از اعضاء آدمی برمی آید و بعربی ثؤلول گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). واژو. (زمخشری ). بالو. کوک . اَژخ . زخ . زگیل . پالو. سگیل . وارو. و رجوع به آزخ و زگیل شود.
ترجمه مقاله