ترجمه مقاله

تاوریده

لغت‌نامه دهخدا

تاوریده . [ وَ دَ ] (ن مف ) بمعنی عارض شده باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). این کلمه از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است . محمد معین در حاشیه ٔ برهان آرد: از فرهنگ دساتیر ص 239. رجوع به تاور شود.
ترجمه مقاله