ترجمه مقاله

تأمیل

لغت‌نامه دهخدا

تأمیل . [ ت َءْ ] (ع مص ) بیوسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). امید داشتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (زوزنی ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). || بیوس افکندن کسی را. (تاج المصادر بیهقی ). به امید افکندن کسی را. (زوزنی ). امید دادن .(زوزنی ) (فرهنگ نظام ) : روزبه روز بر سبیل وعد و وعید و تأمیل و تهدید... (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله