تاک نشان
لغتنامه دهخدا
تاک نشان . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که تاک نشاند. تاک نشاننده . رزبان . کشاورز تاک . کشت کننده ٔ رز :
بودم آن روز من از طایفه ٔ دردکشان
که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان .
رجوع به تاک شود.
بودم آن روز من از طایفه ٔ دردکشان
که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان .
جامی (دیوان چ هاشم رضی ص 591).
رجوع به تاک شود.