ترجمه مقاله

تباریح

لغت‌نامه دهخدا

تباریح . [ ت َ ] (ع اِ) سختی معیشت . (از اقرب الموارد). جمع تبریح و آن بمعنی سختی است و گویند تباریح سختی معیشت باشد. (ازقطر المحیط). || تباریح شوق ؛ سوزشهای آرزو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تندی و تیزی شوق . (ناظم الاطباء). توهج آن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). و در تاج العروس : «از جمعهایی است که آنرا مفرد نیست و گویند تبریح (مفرد آن است ) و آنرا محدثان استعمال کرده اند و این ثابت نیست ». (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله