ترجمه مقاله

تبری

لغت‌نامه دهخدا

تبری . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) امیر، نام مردی از اهل پازوار قریب به شهر بارفروش که او را شیخ العجم خوانده اند. به وزنی خاص اشعار بزبان دری مازندری گفته دیوانش حاضر و به تبری مشهور است . (انجمن آرا) (آنندراج ). امیر پازواری طبری بود و ترجمه ٔ احوال وی در «امیرپازواری » بیاید. رجوع به واژه نامه ٔ طبری ص 20 شود.
ترجمه مقاله