تبستغ
لغتنامه دهخدا
تبستغ. [ ت َ ب َ ت ُ ] (ص ) مردم فصیح و تیززبان راگویند یعنی مردمی که تند و تیز حرف زنند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.
منجیک (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ نظام ).