ترجمه مقاله

تبعیق

لغت‌نامه دهخدا

تبعیق . [ ت َ ] (ع مص ) شکافتن . (تاج المصادر بیهقی ). شکافتن خیک و جز آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بعق زق الخمر تبعیقاً؛ شکافت خیک شراب را. (ناظم الاطباء). || بعق الجمل ؛ نحر کرد شتر را. (ناظم الاطباء). حدیث : یبعقون لقاحنا؛ای ینحرون اِبلنا و یسیلون دمأها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نحر میکنند شتران ما را و میریزند خون آنها را. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله