ترجمه مقاله

تبوک

لغت‌نامه دهخدا

تبوک . [ ت َ ] (اِخ ) نام قلعه ای در کنار قلزم که حضرت رسالت (ص ) از کفار گرفتند. (برهان ). حصنی است بر ساحل دریای قلزم . کذا فی عجائب البلدان . (شرفنامه ٔ منیری ). نام موضعی میان حجر و ناحیه ٔ شام که غزوه ٔ آنجا مشهور است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نام جایی است مابین وادی القری و شام که پیغمبر ما تا آنجا برای غزوه ٔ با روم تشریف برده بودند. در این صورت این لفظ عربی است . (فرهنگ نظام ). شهرکی است به عربستان با مردم بسیار اندر میان بیابان نهاده . (حدود العالم ). موضعی است بین وادی القری و شام و گفته اند برکه ای است پسران سعد را که از بنی عذره اند. ابوزید گوید: تبوک بین حجر و اول شام است بر چهارمنزلی از حجر بجانب نیمه ٔ راه شام ... گویند اصحاب ایکه که شعیب به آنان مبعوث شد بدانجا بودند... و تبوک بین جبل حِسمَی و جبل شَروَرَی است ... پیغمبر (ص ) بسال نهم هجری برای جنگ بدانجا حرکت کرد. (از معجم البلدان ) :
این رئیسان یار دین گردند خوش
بر عرب اینهاسرند و بر حبش
بگذرد این صیت از بصره و تبوک
زانکه الناس علی دین الملوک .

مولوی .


نیم شب دلقی بپوشید و برفت
از میان مملکت بگریخت تفت
تا بیامد خشت میزد در تبوک
با ملک گفتند شاهی از ملوک
امروءالقیس آمده ست اینجا بکد
در شکار عشق خشتی می زند.

مولوی .


رجوع به المعرب جوالیقی ص 326 و قاموس الاعلام ترکی و غزوه ٔ تبوک و ماده ٔ بعد شود. میدانی آرد: و انما سمیت تبوک لانه (ص ) رأی قوماً من اصحابه یبوکون حسی تبوک ای یدخلون فیها القدح و یحرکونه لیخرج الماء فقال مازلتم تبوکونها بوکاً فسمیت تلک الغزوة، غزوة تبوک و هی تفعل من البوک یقال هی آخر غزوة غزاها رسول اﷲ (ص ). (مجمع الامثال میدانی چ تهران ص 768) ؛ غزوه ٔ تبوک ، و گفته اند بدان جهت این غزوه را تبوک گویند که آن حضرت (ص ) دیدگروهی از اصحاب خود را که می کاویدند شنهای تبوک را تا آب برآید پس فرمود: ما زلتم تبوکونها بوکاً فسمیت تلک الغزوة تبوک . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله