ترجمه مقاله

تبکیت

لغت‌نامه دهخدا

تبکیت . [ ت َ ] (ع مص ) زدن کسی را با شمشیر و عصا و امثال آنها. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط). زدن کسی را بشمشیر و چوبدستی و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیش آمدن کسی را بمکروه . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || غلبه کردن به حجت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بملامت خاموش کردن . (زوزنی ): بکته ُ حتی اسکته ُ. (از اقرب الموارد). || تقریع و تعنیف . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). درشتی و سرزنش کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اصطلاح منطق )، جدل : اما جدل در قیاسی بود که آن را تبکیت خوانند. (اساس الاقتباس ص 325). رجوع به جدل شود.
ترجمه مقاله