ترجمه مقاله

تبک

لغت‌نامه دهخدا

تبک . [ ت َ ] (اِ) در فرهنگ اسدی چ پاول هورن آمده : «تبک ، قز باشد که بجوراب و کلاه بافند. رودکی گفت :
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامه ٔ خانه بتبک فاخته گون آب .
(فرهنگ اسدی . چ هورن ص 67). و نیز رجوع به کتاب احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1050 شود. در فرهنگ اسدی چ اقبال این کلمه بصورت «بتیک » آمده ، این چنین : «بتیک ، کژ باشد که بکلاه و جوراب کنند. رودکی گفت ...». (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 279). و مرحوم دهخدا در یادداشتی نوشته اند: «نمیدانم مراد از بتیک چیست و چگونه این شعر شاهد آن است .».
ترجمه مقاله