ترجمه مقاله

تتابع

لغت‌نامه دهخدا

تتابع. [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) پیاپی درافتادن . (زوزنی ). پیاپی شدن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توالی . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). توالی و پشت هم درآمدن . (فرهنگ نظام ): تتابعت الاخبار اذا جاء بعضها فی اثر بعض . (اقرب الموارد). || با یکدیگر پس روی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || متناسب و مشابه بودن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله