ترجمه مقاله

تتایع

لغت‌نامه دهخدا

تتایع. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) اقدام کردن در امری برخلاف مردم . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || بر روی درافتادن و تمادی و سرعت نمودن در شر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بر روی درافتادن در بدی و سرعت نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ستیهیدن در چیزی . (از قطر المحیط). ستیهیدن و خودرایی نمودن . || ایستاده شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تتایع للقیام ؛ استقل له ُ. (قطر المحیط). || جنبانیدن شتر کتفهای خود را در رفتن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیاپی درفتادن . || ازدحام نمودن . || خویشتن را سست انداختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گذشتن باد بر برگ . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ناوانیدن باد سر گیاه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله