ترجمه مقاله

تتبین

لغت‌نامه دهخدا

تتبین . [ ت َ ] (ع مص ) باریک کردن . (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ سازمان ورق 180 ب ). باریک بینی کردن . (قطر المحیط). ریزه کاری و باریک بینی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تاج العروس ج 9 ص 152 شود. || کاه در کاهدان گذاشتن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
ترجمه مقاله